۱۳
مرداد
من اعدامی ام گردنم هم طناب است
طنابی که محکم و پر پیچ و تاب است
دلم سرزمینیست بحران زده... پر هیاهو
که شورش در آن رمز یک انقلاب است
من آن کوه آتشفشانم که چندیست
درونم پر از سنگهای مذاب است
دلت تنگ چون من نباشد چرا که
برای دل من غم تو عذاب است
نگو دوستم داری از من حذر کن
که این عشق بیهوده همچون سراب است
شنیدم که اخبار گفته همه روزهایم:
"هوا ابری و سرد و بی آفتاب است."
بیا و بزن گردنم را که قتلم
گناهی ندارد و عین ثواب است...