تولد اجباری
چهارشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۱۵ ق.ظ
تولد اجباری
محکم و استوار بند دنیا را چسبیده بود و قصد جدا شدن نداشت. «صبحه» هر کاری که میتوانست انجام داده بود تا او را از این بند خلاص کند. از بلند کردن وسایل سنگین تا دویدن و کار کردن مدام. اما خلاصی از دستش بیفایده بود. او قصد آمدن داشت و هیچ چیز نمیتوانست مانعش بشود. وقتی به دنیا آمد، برای همین سخت بودن و استوار بودنش اسمش را گذاشت صدام.
پ ن: برگرفته از کتاب بخت النصر/داستانک های زندگی صدام/ شبنم نادری