تخفیف
يكشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۲۶ ب.ظ
تخفیف
هر بار که برای خرید می رفت کلی تخفیف می گرفت.
می گفت تو خرید بلد نیستی یکبار با من بیا برایت یک تخفیف حسابی می گیرم.
آن روز با پسر جوان فروشنده، با ناز و کرشمه از هر دری گفت و خندید.
نیم ساعت بعد پس از فروش حیا و نجابت اش توانست یک مانتو را با ده هزار تومان تخفیف بخرد!
پ ن: برگرفته از کتاب مستوره/ داستانک های حجاب و عفاف/ شبنم نادری/ انتشارات تلاوت آرامش